وقتی در تاکسی سر صحبت را باز کردم، مرد میانسالی که در صندلی عقب نشسته بود، گفت: آن خودروهای عتیقه که دیدی، دیگر تکرار نمیشوند چون از لحاظ فرم و دوام، متفاوت بودهاند و یکبار مصرف تلقی نمیشوند اما خودروهای امروزی حکم کالای یکبار مصرف را دارند و دیگر عمرشان به عتیقهشدن قد نمیدهد!مسافر جوانی که کنارش نشسته بود گفت: یک خودرو ساخت داخل داریم که در تصادفات جادهای و تلفات انسانی رتبه اول را دارد اما هنوز از دور خارج نشده و قرار است با اصلاح ترمزها و نصب کیسه هوا، ماندگارش کنند!
راننده تاکسی که تا آن لحظه ساکت بود، گفت: ظاهرا قرار بوده، وقتی در ایران مونتاژ شد خودرو ملی شناخته شود اما وقتی دیده شد که با هر بادی میلرزد، این جایگاه را به دست نیاورد، اما در عوض همچنان رتبه اول حوادث جادهای را به خودش اختصاص داده که به هر حال یک رتبه است!مسافر میانسال، با نقل خبری از ژاپن گفت: بهتازگی دولت ژاپن یکی از خودروهای معروفش را که در سراسر جهان توزیع شده بود تنها به دلیل یک نقص فنی کوچک، جمعآوری کرد و به کارخانه ذوبآهن فرستاد و به بعضی از خسارتدیدگان هم تاوان داد، اما این خودرو با این همه رتبه که در حوادث جادهای در سالهای پیدرپی به دست آورده، هنوز جمعآوری نشده و لابد راز سر به مهری دارد که ما نمیدانیم!راننده گفت: خیلی سخت نگیرید، بعد از پیکان، اولین ماشینسواری بوده که در داخل مونتاژ شده، حالا هم اگر از کارنامه پرحادثه و پرتلفاتش صرفنظر کنیم برای خودش یک پا عتیقه شده است!مسافر میانسال، با صدای بلند خندید و گفت: خب، پس برخلاف گفته من، ماشین جدید عتیقه هم داریم، اما به شرکت سازنده پیشنهاد میکنم که این ماشین را از ترابری جادهای معاف کند و اگر دلش نمیآید، بیاید ترفندی به کار بگیرد که این خودرو، مثل هواپیما و هلیکوپتر پرواز کند تا بلکه جان مسافران محفوظ بماند!
راننده گفت: این کار خیلی هم سخت نیست. خودرو مورد بحث را با تعدادی بادکنک هم میتوان هوایی کرد!
خوش خیال